چراغ علاالدین

چراغ خوراک پزی که اندکی کوچکتر از علاءالدین بود
و معروف بود به والُر عالی نسب

خیلی باحاله

یادش بخیر...

دیزی گلی ، مخصوص پختن حلیم و کاچی توی تنور ...

دیوار ها قدیما همین طوری بود کسی هم نمی گفت کثیفه، هر هفته هم دستمال نمی کشیدین.
تعریف ها عوض شده :)

الهیییی...

چه زندگی‌ بی‌ غم‌و قشینگی داشتیم ما بچه ها، فارغ از ناملایمت و افکار ناراحت کننده. تنها غصهٔ من این بود که چرا بچه‌های دیگه پوست پرتغال لای کتاب‌هاشون دارند و من ندارم یا اینکه آدامس از تهرون یا کاشون براشون آوردند،. یک آدامس تواین دهنی و جویده را ۱۰ قسمت میکردیم، آنقدر کم و کوچک بود که تو دهنمون گم میشد!!! با این حال دورانِ کودکی زیباترین دوران زنگیم بود، یادش به خیر...

یاقدیمابخیر اطاقی بود برای زمستان که تنوری دروسط آن بود هرروز صبح مادر تنور رامیسوزاند درحال سوختن تنور کاچی میپخت برای ظهر که ظهر کاچیرا باقرمه وکشک که چه قدر هم لذیذ بود میخوردند وتنورکه سوختنش تمام میشد دیزی آبگوشت برای شام ودیزی حلیم جو برای صبحانه فردا درکنارآتش تنور قرارمیداد ودرآخر روی تنور کرسی قرار میگرفت وهمه اهالی خانه دور کرسی مینشستند وشب راهم زیر کرسی میخوابیدند....وای که چه لذتی داشت گرمای کرسی.....

یک نوع کدو هستش که در گذشته از اون برای نگهداری مدارک یا مواد غذایی استفاده می کردند

چه جالب

کدو باردون : نوعی کدو برای جاسازی " بار + دونه " ( باردون ) مثل : ادویه ، حبوبات ، انواع پوره .

ممنون از این تصویر زیبا ...

واقعا؟!....

ممنون از توضیحاتتون آقا یوسف و جناب چهرزاد.
نمی دونم این کدو رو کاریش میکنن که پوستش اینقدر صاف و محکم میشه یا وقتی خشک میشه خودش این طوری میشه.

رکاب است
دلم ربودی و پا در ( رکاب ) کردی و رفتی
مرا ز گمشدگانت حساب کردی و رفتی
دلم چو بر سر زلف تو آشیانه گرفت
تو آشیانه ما را خراب کردی و رفتی

یاد کاچی افتادم وقتی که مامانی شروع به آسیاب کردن ذرک می کرد کلی ذوق می کردم و چقدر کار به ظاهر آسونی میومد وقتی مامانی اون دسته رو می چرخوند و چه سنگین میشد وقتی که من اون رو تو دستم می گرفتم و مامانی می خندید و کمکم می کرد و میگفت کار هر کس نیست خرمت کوفتن...
:)

منم یکی دو بار امتحان کردم، دقیقا حس محبوبه خانم داشتم، از دور که میبینی، راحت به نظر می رسه، اما خودت که میای بچرخونی نمی چرخه، لم داره.

منم امتحان کردم آدم احساس میکنه کتفش داره کنده میشه خییییییلی بد همکاری میکنه
:)

Mahbobe sadat Salam, thanks for reminding me those old good days that life was full of pure joye with those kind of traditional delicious food from decent, kind, and lovely people like your MAMANY, my NANAGHA, my AMMEH, and Hamimd MOTHER BOZORG, ve ve ve. You just made me home sick and thank you for sharing such an interesting past memory of your fun days in BARZ with us

ممنون از آقا رضا غفاری با این عکس زیباشون.

با سلام خدمت تمامی هم ولایتی های عزیز و مهربان .
نام وسیله مورد نظر اسیاب دستی یا بقول ما برزیها (دستاسیاب ) میباشد و بوسیله ان انواع حبوبات از قبیل جو . گندم .ذرت . را بلغور میکنند .

زیباست

خیلی قشنگه ممنون پسر عمه

خیلی قشنگه ممنون پسر عمه

بیایید همیشه سنگ زیرین آسیاب باشیم

مته دستی است که برای سوراخ زدن بیشتر در چوب بکار میرفت و در برز داربستهای انگور را معمولا با آنها سوراخ میکردند

با عرض سلام و خسته نباشید به اقا حامد گل .
تصویر یاد شده فوق مته دستی یا بقول ما برزیا ( مته کمونه ) میباشد .

خدارحمت کنه آقا سید علی اکبر رو من قشنگ یادمه که اون خدابیامرز با این وسیله چطوربا مهارت کارمی کرد

ممنون از همه دوستان

حامد جان خیلی زیباست این عکس

شبیه قلیونه:)

به نظرم پی سوزه

یاد تلمبه نفت شرکت افتادم ولی واقعا این چیه که عکس سر سفره عقدی ازش انداختی؟
:)

احتمالا یکی از وسایل یا ابزارآلات لهو و لعب است

ابن طور که من پرسیدم، انگار اون وسیله بالایی پی سوز است اون هم از نوع خیلی قدمیش.
حالا پی سوز، چی هست، همون وسیله هایی که تو فیلم های قدیمی استفاده میشد، مثلا ابوعلی سینا داره کتاب می نویسه دست میگرفت می رفت اتاق بغلی :)
اون وسیله پایینی انگار پایه ایی بوده که وسایلی مانند پی سوز و ... روش می گذاشتن، تا هم تو ارتفاع بالاتری قرار بگیره و محیط بیشتری رو روشن کنه، هم همون طور که می بینید مانند کاسه است، که اگر مثلا افتاد یا روغن چکه داشت زمین نریزه.
اون وسیله وسطی هم نمی دونم گذاشتن تا ارتفاع بیشتری داشته باشه یا کاربرد دیگه داشته.
کلا همش به جز وسیله بالایی حدس و گمان بود و اعتبار علمی نداشت، اگر فردی اطلاعات بیشتری دارد خوشحال میشویم بدانیم.

اولی چراغ موشی است دومی هم پی سوزه ، گاهاً از دومی برای کاشت سبزی عید بصورت طبقاتی استفاده میشد ...

زیباست

عکس جالبی شده.

یادگار گذشته های دور بر لب پنجره امروز...
خیلی زیبا بود

قیمتش چنده....

فروشی نیست.این خمره برای نگهداری پنیر بوده.مامانیم گفته حالا اگه کسی جرات داره غیر اون بگه.
:)

خیلی مواظبش باشید نشکنه حیفه

ایرانیه ؟ D:

چُــلالی : ( چ ُ ) برای چیدن میوه از درخت بصورت جزء به جزء استفاده میشود ، تا به میوه در حال جابجایی با شتاب صدمه ی وارد نشود .

عکس قشنگیه

به کل مجموعه چلالی گفته میشود ؟ اون چوبی که به سبد بسته شده (که همون کلونگی کوچک می باشد) اسم خاصی دارد یا نه ؟

بلی ...
اون پیکان ناقص بنام " کُله " ( ک ُ ل ِ ) است

ممنون اکبر آقا

ممنون عمو جون دستت درد نکنه واقعا که توضیح شما محشره .

ممنون آقا حامد عکس جالبی بود.
ممنون آقای چهرزاد توضیحات شما بسیار عالی می باشد.

با سلام و خسته نباشید به اقا حامد و اکبر اقای عزیز .
حضور جنابان عالی عرض میکنم به شیء مورد نظر چلالی نمیگویند بلکه نام صحیح ان سبد دسته دار میباشد .
ضمنآ چلالی به انواع سبدهای بدون دسته و کوچتر از سبد معمولی گفته میشود .

با سلام بیشتر این وسیله را سبد دسته دار می گفتند .به ندرت به آن چلالی دسته دار می گفتند.......با تشکر از آقای غفاری

خیلی قشنگه من رو یاد مادربزگم می اندازه که میوه هاشو درون این وسیله قرارمی داد .یادشان بخیر

ممنون از توضیحات شما پسر عمه خوبم

ممنون از توضیحات شما پسر عمه خوبم

ممنون از توضیحات شما پسر عمه خوبم

اون چیه به گوشکوب وصل شده (قطعه برنجی ) ؟

سره ظرفی بوده که به دلیل نبودن وسایلی مثل تایمر یا کورنومتر بااین وسیله آب مربوط به زمینها را تقسیم بندی زمانی می کردند بدین صورت که درکف این ظرف یک سوراخ ریزمی باشد که وقتی آن را پر از آب می کردند وآن را در یک ظرف بزرگترو پر از آب می گذاشتند این ظرف (سره) کم کم به علت پر شدن به ته آب فرومی رفته به طور مثال می گفتند این زمین 10سره آب دارد یعنی باید این کاسه 10مرتبه به زیر آب برود تا وقت آبیاری به اتمام برسدالبته شاید توضیحات من ناقص باشد ولی فکرکنم مطلب را رسانده باشم

آفرین ! چه فکر بکری داشتند ...
ممنون از توضیحات آقای نژادباعبان

ممنون آقا مهدی بابت توضیحاتتون.

سره ابزاری است جهت تقسیم آب توسط میر آب یا سره دار

یه چیزی بوده با طرز کاری شبیه ساعت های شنی

خیلی جالب بود.ممنون از توضیحات شما.

سلام به عزیزان گل منهم یک خاطره کوچکی از این ظرف دارم که همیشه به یادش هستم موقع آبیاری زمین ما بود ومنو گذاشتن تا نواظب باشم تاوقتی که ظرف سره افتاد خبر بدم خیلی منتظر ماندم خسته شده بودم مقداری مانده بود که پر بشه ظرف را تکان دادم ظرف پر آب شد آن موقع خبر دادم سره تمام شد یادش بخیر

سمت چپ : چراغ پریموس که بجای گازهای پیک نیک امروزی کار برد داشت،طرز کار آن شبیه چراغ های زنبوری بوده است

سمت راست :چرغ سه فتیله ای و همچنان که از نامش مشخص است دارای سه فتیله بوده که توسط آنها میتوانستند شدت شعله و انرژی مصرفی را کنترل نمود.

اون دو تای دیگه رو نمیدونم چیه....؟؟؟؟؟

ممنون محمد آقا از توضیحات کاملتون.

فکر کنم اون که روی پریموس است دیزی باشه.

و اون یکی دیگ.

؟؟؟؟!!!!

از چی تعجب کردی هادی ؟

آن دو ظرف یکی که بزگتر است دیگچه می گفتند باآن غذا درست می کردند اون یکی فکر کنم دیزی
که برای پخت غذا داخل تنور اسفاده می کردند.

درست یادم نمی یاد چون دو تا سه صندوقچه داشتیم یکی برای مواد غذائی استفاده می کردند ویکی
فقط مخصوص نان بود ودیگری برای مدارک استفا ده میکردند

درست یادم نمی یاد چون دو تا سه صندوقچه داشتیم یکی برای مواد غذائی استفاده می کردند ویکی
فقط مخصوص نان بود ودیگری برای مدارک استفا ده میکردند

درست یادم نمی یاد چون دو تا سه صندوقچه داشتیم یکی برای مواد غذائی استفاده می کردند ویکی
فقط مخصوص نان بود ودیگری برای مدارک استفا ده میکردند

درست یادم نمی یاد چون دو تا سه صندوقچه داشتیم یکی برای مواد غذائی استفاده می کردند ویکی
فقط مخصوص نان بود ودیگری برای مدارک استفا ده میکردند

تو برز لامپا می گفتند یا گرسوز ؟ یا اصلا این دو تا با هم فرق دارند ؟

لامپا به چراغی اطلاق میشود که مخزن و پایه آن از جنس شیشه باشد نه از فلز و با فتیله ی "تخت "شکل ... ( نوع جنس شیشه معروف بوده به لامپا )

ولی " گرد سوز " به چراغی می گفتند که با فتیله ای " گرد " شکل دارد و مخزن و پایه آن از جنس فلز باشد ...

وسیله ایست بنام (تاس) که در حمام های عمومی از آن استفاده میشده و با آن آب گرم بر سر خود میریختند .

نام برزی این وسیله مشربه می باشد که برزی های قدیم به آن (مشدبه) می گفتند که مخصوص حمام مردانه بوده است

Salam Asghar Agha Pesar Amuye aziz,Mashdabah ke Barziiha behesh migoftand Tuye Hamame Zananeh ham bud va kheyli ham baraye Bacheha sangin bud

برای بچه هاخیلی سنگین بود ////////////// هیچوقت یاذم نمیره رفتم ازتوخزینه ابش کنم باکله رفتم تو خزینه کممممممممممممممممممممممممک

بچه که بودیم عشقمون این بود که یکی از اینها رو داشته باشیم برای آله کردن گردو به جای چاقو :)

hamishe tabestona tuo gardanemon oftade bood

از محاسن و مشخصیه بارز این وسیله ...
" تیغه " ای کوتاه ( جنس فلزی ) و " دسته " ای ضخیم و بلند ...
چه عالمانه ...

خدایش رحمت کند

خیلی زیباست...

KHODA RAHMAT KONE AMU SEYD Ali Akbar RA

very good

دوستان فکر می کنید این وسیله چیست و چه کاربردی داره ؟

با سلام
این وسیله یکی از ابزارهای زنبور داری هست بنام (دودی)، البته این نام تهرانی اش هست
طرز استفاده از آن به این صورت هست که مقداری چوب یا پوشال را بصورت نیمه سوخته داخل آن میریزند و توسط دستۀ آن به درونش باد میدمند،و هنگامیکه به کندو نزدیک شده و می خواهند عسل ها را بر دارند از دهانۀ بالای آن دود بیرون می آید و زنبور ها پراکنده میشوند

ممنون از توضیحات کاملتون محمد آقا، اسم برزی این وسیله رو کی می دونه ؟

عجب!!!

؟؟؟

این وسیله ایست که پدرم با آن در هنگام گرفتن عسل دود در کندو می‌‌دمید و به دم معروف است

khomreh ya khombeh ;;;va diziye halim ham migoyand ;;;ke dar makrofere chale korsi tabkh mishod

این عکسها کار خودته آقا حامد؟

بله آقا هادی، چطور ؟

پس با این حال شما خیلی وضعتون خوبه خدا رو شکر، سرشار از زیر خاکیو وسایل قدیمی........

این چیه آقا هاتف؟!!

در محفظه پایین این وسیله نفت می زیخته و سپس اقدام به تلمبه زدن می نمودند
و سر لوله آن را مشتعل می نمودند
و برای لحیم کاری و کار های صنعتی استفاده می شده است

ممنون آقا مصطفی

و نامش چراغ کوره ای هست ، با آنکه با نفت کار می کند اما با شعله ی آبی رنگ و پر فشاری میسوزد

اسم برزی این وسیله هاف هافی میباشد

اصلاح میشود
چراغ هاف هافی

خیلی زیباست البته کمی با ترازوهای دیجیتالی متفاوت است

ولی دقتش مطمئنا همون قدره؛)

این خمره متعلق به آقا فریدون خودمونه

???

البته وسایل دیگه ای هم به همراه داره که ...

Parch Ab, Vaghti Por bud, kheyli Sangin mishod.

اون کوچیکه اون کناره ""؟؟؟؟؟"""

""روغن دون"" ؟؟؟؟؟

سلام خانم طاهری نه روغن دون نیست جا الکلی برای روشن کردن چراغ زنبورِی

؟

Bassuye Shekasteh

خوب کنجکاوی بر من چیره شد.
چرا هیچ کس این ها رو معرفی نمی کنه؟

مجبور می شم دوباره حدس های هایپوتتیکال بزنم.

حدس های هایپوتتیکال چه نوع حدسی هایی هستند ؟

فرض هایی که بیشتر بر پایه آنچه امکان دارد استوار هستند تا بر پایه واقعیت. (فرضِ پنداری)

که یه وقت هایی مثل اون قبلی ها یه آقا وحید نامی میاد و میگه همشون اشتبـــــــاه بوده ..
):

حوریه خانم
وسیله ای جهت ریسندگی

نامش پیلی است و پشم و پنبه را به نخ تبدیل می کند

pili

دوک نخ ریسی که قدیما از پشم گو سفند نخ می ریسیدند.

دوک نخ ریسی که قدیما از پشم گو سفند نخ می ریسیدند.

دوک نخ ریسی که قدیما از پشم گو سفند نخ می ریسیدند.

دوک نخ ریسی که قدیما از پشم گو سفند نخ می ریسیدند.

دوک نخ ریسی که قدیما از پشم گو سفند نخ می ریسیدند.

زیبا ست قوری گل قرمزی

نیفته!!!

در نداره آقا وحید؟

حمید عزیزم
سلامت
امیدورام دختر خانم ماهت خوب و سلامت باشد
و از تو چه پنهان متاسفانه در جریان حمله تروریستی یک موش ناغلا در برز طی تعقیب و گریز جهت دستگیری ایشان درب این قوری به ملکوت اعلی پیوست ولی یک دوقلوی سفید دارد که مدیر عزیز به موقع تصویر را تقدیم می نماید

گردســـــوز

آقا وحید لااقل شیششو تمیز میکردی

اینو من معرفی می کنم، مابقی رو دوستان زحمتشو بکشن.

"""سمــــــــاور ذغــــــالی"""

شیر سماورت تو حمله تروریستی کج شده؟

خیلی بد جایی گذاشتن؛ تکون بخوره افتاده.....

اگه منظورتون از عکس قبلی این عکسه؛ توضیح:
مثلاً ""سطل مسی"" که با اون از قنات آب می آوردن؟؟؟

اگه درست باشه من از جایزه نمیگذرمااااااا

غلطه....

خوب پس اون موقع که هنوز حلبی های 20لیتری امروزه وجود نداشته، این ظرفی بوده که بعد از جوشیدن مواد اولیه لواشک اون رو داخل این ظرف می ریختن...
اگه غلط باشه من باز هم حدس خواهم زد....

فکرکنم دیزی باشه ولی در دیزی بازه حیا گربه کجاست؟

اگه دیزی بود باید سیاه بود.

توش شیر نمی دوشیدند؟

بابا دیزیه این
ایحوریه خانمD!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دیزی نیست.
چون دیزی مادربزرگ من اینطوری نبود.کشیده تر بود.

تازه در هم نداره.(مثل قوریتون)
اصلاً من اون سطلی رو گفتم که در پس زمینه عکس توی حیاط افتاده این جلوئی که معلومه دیزی هست.

خانم طاهری سلام این دیزیه نه ظرف شیر؟ سیاه نشده بخاطر اینکه استفاده نشده یا تمیز شسته شده البته ببخشیدا

بابا من که گفتم این دیزی هست و سطل اون سطلی هست که اون پشت عکس تو حیاط افتاده.

D:

نه بابا
ای حوریه خانم دیزی نیست
بابا به جون خودمDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDDD!!!!!!!!!!!!

ای بابا اگر دقت بفرمایید اول آقای عبدالباقی فرمودند که این دیزیه نه من. من که هنوزم برام سواله که این چیه .

درسته دیگه حمید آقا این دیزی نیست
حوریه خانم تقصیری نداره
به جون خودمdddddddddddddddddddddddddddddddddddddd!!@@!@!@#!

با این عنوانی که گذاشته شده "ظرف مسی با کاربردهای مختلف" یعنی در واقع همون اولی که من گفتم هم کاملاً محتمل می باشد.

خطاب به آقا وحیدی که این همه ما رو به چالش کشیده و از اول هم قول جایزه داده.

Huriyeh Jan To Hagh dari, Dizi bayesti Dar Dashteh basheh ta Ghaza ba Bokhar bepazeh.

خوب اسمش چیه؟

"""بَسّو """ ظرفی برای نگهداری قرمه در زمستان

حوریه خانم
سلام
فکر کنم بسو به ظرفهای بزرگتر بگویند.

شایدم شما درست بگی و بسو نباشه. ( ولی هستااااااا)

حوریه خانم
سلام
عکس قبلی را خداییش بدون کنکاش از شخص ثالث توضیح بفرمائید
یه جایزه دارید.

خیلی با حاله ندیده بودم تا حالا!

آقا وحید اگه کنکاش شخص ثالث بود که ""درست ""می گفتم، نه ""اشتباه""
یه چیزی شبیه این به ما نشون داده بودن گفته بودن ""بسو"" هست
شاید من اشتباه یادمه.
حالا عکس قبلی......

این بسو کوچکه برای نگهداری روغن عسل یا........

چه جالب فقط یه دسته داره:)

خوب اسمش چیه؟

سطل مسی؟؟؟

حوریه خانم
سلام
اشتباه !!!!!!!!!!!!!!!!!!D

خوب اگه اشتباهه چرا درستشو نگفتین؟؟؟؟

یعنی بازم باید حدس زده بشه؟

اگر هم منظورتون از عکس قبلی این عکسه؛ توضیح:

اصلاً نمی دونم، جایزه هم بهم تعلق نمی گیره. ):

):

چه خوشگله..چیه؟

satle messi ,,,, hamishe onayi ke abiyar bodan yek satle messi va yek sare hamraheshon bod ,,baraye taghsime ab ,, be digar keshavarzan, ghabele tashrih baraye javanane aziz ,,,,sare ya saiyareh abzarist az jense mes shabih be kaseye kochak ke yek sorakhe sozani dorost dar zire kase ast,, va daghighan ,,,60,,,daghighe tool mikeshe ta sareye messi az sorakhe sozani por ab gardad va be zire ab bere ,,,,va estelahan migan sare oftad,,,,akhe ghadima ke sa at nabod

سینی گرد طرح دار
(-: درست معرفی کردم؟

بابا شما مثلا" کدبانو می باشید
در قرن جاری به بشقاب عتیقه کوچولو سینی گرد می گویند خواهرمن

من شنیدم تو این سماورا طلا هم بکار رفته...

این سماور محصول فدراسیون روسیه (جماهیر شوروی سابق) می باشد
جالب اینجاست که تمام قطعه های آن شماره دورقمی دارد

من از شهری که در آن این سماورها تولید میشه دیدن کردم در شوروی سابق تنوع سماورهای زغالی بیش از این حرفها بود شهری زیبا و کوهستانی

Ageh Bachehha mikhastand Chizi az Tuye Khomreh dar biyarand, Mioftadand ba khalleh tush

آقا مهدی انشاالله هیچ وقت کارهایت قفل نشه انشاالله همیشه کلیدش همراهت باشه

in vasile be zoodi to MIYOON DEH estefadeh khahad shod

نه بابا ما دیگه پیشرفته شده ایم بعضی از ما زبانمان ..... از تیر و ساچمه و این حرفهاست امیر آقای گل و گلاب (مزاح)

واقعاً چه قدر زیباست!

ترا به خدا در نگهداری این اشیا و ظروف دقت کنید واقعا قشنگه

انقدر بامزه س وقتی آدم تو اینا کشک میسابه.. آخرشم کشک پاستوریزه و بدون دخالت دست عرضه میشه!!! ( فکر کن.. بدون دخالت دست )

مهدیه جون به این میگن کشک غنی شده!!!:)

Akhare Kashksabi tamame Daste Adam zakhm bud

تغار کشکگ مالی به اون می گفتند.

تغار کشکگ مالی به اون می گفتند.

فکر کنم به این کار میگن "کپوندن اسفند"اگه اشتباه میکنم تصحیح بفرمایید.

2 - 3 تا از این اسپند کپونده ها تو امامزاده هست که خیلی قشنگه

من فلسفه ی این اسمو نفهمیدم ( چراغ زنبوری ). زنبور در این دستگاه چه نقشی داره ؟؟

حتما صداش مثل زنبور بوده...

Kasani ke Pul dashtand, Cheraghzanburi ham dashtand.

با این نخ درست میکردن؟
مثله چرخ "حنا دختری در مزرعه می مونه"

این مال کیه اقا حامد؟ منم یکی دارم برای مادرشوهر مادربزرگ خدابیامرزم

یه مهرم دارم برای 250 سال پیش که پای سنداشونو مهر میکردن،پدربزرگم دندون میکشیده توی برز انبرشو دارم.

چه وسیله ی جالبی، تاحالا ندیده بودم

منم ندیده بودم..

عکسهای خیلی جالبی هستند.

فکر کنم این برا این بوده که موقع باهاش دعوا بزنن توی مخ طرف(شوووووووووووووووووخی)

این وسیله سُم تراش می باشد که با آن ابتدا سم الاغ یا قاطر و اسب را می تراشیدند تا صاف شود و سپس نعل آهنی با میخ های مخصوص می کوبیدند

حامد جان آبگوشت یادت رفت

حلیم نذری برز موقعی که صدا میکردند بیا حلیم ببر یادش بخیر

Ziba jan to az koja Yadeteh ????To ke kheyli kuchik budi

dizye bormeyi ;;baraye pokhtane ghaza ,abgosht ,halim ,kach to tanoor az sobh baraye shab dizi ra laye atash tanoor mikardan ,...rasti yadetune ke cheghad khoshmaze bod ,,,alan ham makrofer toye,,20,,daghighe ba enerjiye bargh ghaza mipaze ,, kholase jonem baraton bega har do ghazan.... amma in koja vo an koja

دایی جان برای راحتر فهمیدن حست لطف میکردی و زبان اصلی رو بیخیال میشدی .
ازآقای حسینیان هم ممنون از فعالیتهاشون.

این دست "یاسر" ٍ به گمونم!

Harkas tuye Khunash Patani nadasht,Karesh lang bud.