واژگان برز » بدرزی
[ ب ِ د َ رَ زّ ] کنایه از ترکیدن ، مُردن ( نفرین کردن ) .
اگر کسی در خوردن زیاده روی کند این اصطلاح برای ممانعت و جلو گیری از مشکلات بعدی به شخص مخاطب با تندی ارایه میشود ، کلاً وقتی بچه ای خیلی اذیت میکنه و اراذل است به نفرین میگن " شالّه بدرزّی " ( انشا ا... ) .
اگر کسی در خوردن زیاده روی کند این اصطلاح برای ممانعت و جلو گیری از مشکلات بعدی به شخص مخاطب با تندی ارایه میشود ، کلاً وقتی بچه ای خیلی اذیت میکنه و اراذل است به نفرین میگن " شالّه بدرزّی " ( انشا ا... ) .
فرستنده : مریم بنائی برزی
معانی دیگر کلمه و یا مثالی از کاربرد آن در جمله را به صورت نظر درج نمایید
برای ثبت نظر خود، باید ابتدا به سیستم وارد شوید
» نظرات
مهدی وهابی برزی -
۰۵ دى ۱۳۹۰ ۰۶:۳۰
ای *بدرزی* که انقدر شکمو هستی!