واژگان برز » چوم
[ چُ و ُ ] : وسیله ی است جهت خرد کردن گندم یا جو . این وسیله را به حیواناتی مانند اسب ، قاطر و الاغ می بستند و باحرکت گردشی حیوان بروی محصول اقدام به خرد کردن و جدا نمودن دانه از سفال و همچنین تبدیل سفال به کاه می کردند . لازم بذکر است که در زمان گردش چُوم چشمهای حیوان را با استفاده از چشم بند که نوعی چرم بود می بستند تا این گردش باعث ترس حیوان نشود . وسیله ذکر شده ، تیغه ی از جنس فلز و به شکل ورق دارد که بروی چوب الوار بصورت پیچشی با لبه ای برّنده نصب می شود .
فرستنده : اکبر چهرزاد
معانی دیگر کلمه و یا مثالی از کاربرد آن در جمله را به صورت نظر درج نمایید
برای ثبت نظر خود، باید ابتدا به سیستم وارد شوید
» نظرات
زینت سادات حسینیان برزى -
۰۵ شهريور ۱۳۸۹ ۱۲:۰۵
اصطلاح «چوم رفتن» که معنی کنایی آن «راه رفتن بی هدف و بی هوده» است از همین گردش بی پایان حیوان چشم بسته به دور محور چوم گرفته شده است .
سید حامد حسینیان برزی -
۰۵ شهريور ۱۳۸۹ ۱۵:۲۳
خیلی جالب بود. واقعا جا دارد روی لغت های برز بیشتر کار شود. ممنون زینت خانم.