خانه
برزرود
روستای وَش
روستای فریزهند
روستای ولوجرد
روستای بیدهند
روستای چیمه
روستای هنجن
روستای یارند
روستای کمجان
روستای برز
روستای طره
روستای ابیانه
اخبار
اخبار سایت
هیئت انصارالحسین
کانون نواندیشان
شورا و دهیاری
اخبار منطقه
کمیته معدن کانون
گالری
عکس ها
فیلمها
صداها
معرفی برز
تاریخچه
آداب و رسوم
اسناد تاریخی
آثار تاریخی
زیست محیطی
برزنامه
نقشه محلههای برز
جوب بندی
شجرنامه ها
تقسیم بندی آب
غذا و خوراکیها
بازیهای محلی برز
گنجینه اعضاء
گیاهان دارویی برز
داستان و خاطرات
دولابچهای نیمه باز
واژگان برز
میون ده
هَندات
برزیها
اعضای سایت
متخصصین برز
تاثیرگذاران برز (به زودی)
هنرمندان برز (به زودی)
ثبت نام
بدانیم
درباره ما
قوانین
تبلیغات
پیوندها
ارتباط با ما
رمز عبورم را فراموش کرده ام.
/
ثبت نام
یه زمانی اینجا برو بیایی داشت اگر کسی ...
رحیم صفاری برزی
خاطره ای زیبا.... دوستی تعریف میکرد؛ در ...
فاطمه ملاآقائی برزی
بهارمیرسد .......حضرت مولانا آب زنید ...
عباس مسیبی برزی
تمام نوشته ها...
واژگان برز
»
مول
[ مُ ] یار، رفیق، معشوقه
فرستنده : سید حامد حسینیان برزی
معانی دیگر کلمه و یا مثالی از کاربرد آن در جمله را به صورت نظر درج نمایید
برای ثبت نظر خود، باید ابتدا به سیستم وارد شوید
» نظرات
سمانه اسماعیلی برزی
- ۱۵ شهريور ۱۳۹۰ ۱۰:۴۰
تا حالا مول به این معنی نشنیده بودم
اما کلمه ی مُل به معنیه گردن یا گُرم شنیدم
مثلا برزیا میگن کوفت به مُلت اُفته
اکبر چهرزاد
- ۱۶ شهريور ۱۳۹۰ ۱۴:۱۶
کلمه مُولا هم به معنی سخت ، سفت ، بد قلق ...
سید حامد حسینیان برزی
- ۲۹ شهريور ۱۳۹۰ ۱۰:۰۱
سمانه خانم بله برزیه، مثلا یکی می بینن که نامزد داره و یا رفیقی که همیشه باهاش بوده، و وقتی ببینند که باهاش نیست : می گن مولت کو پس ؟
یوسف وشایی
- ۱۳ مهر ۱۳۹۰ ۰۸:۴۲
یه مول دارم که مول داره با مول تو مول بشه ...
اما کلمه ی مُل به معنیه گردن یا گُرم شنیدم
مثلا برزیا میگن کوفت به مُلت اُفته