واژگان برز » ذیقواره

 [ قْ  ر  ِ ] مقدار کم ، ناچیز ، موریقه . به مقدار بسیار کمی از آب جوی که از زیر وار باغ نشت کند .(  به هدایت کردن مقدار بسیار کمی از آب جوی به سمتی دیگر نیز گفته میشود )
فرستنده : سید محمد سجادزاده برزی




معانی دیگر کلمه و یا مثالی از کاربرد آن در جمله را به صورت نظر درج نمایید
برای ثبت نظر خود، باید ابتدا به سیستم وارد شوید
» نظرات
اکبر چهرزاد - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۱۳:۳۳
همچنین برای بد دعایی نیز بکار میرود مثلا : ایشا اله زیقوارش به زمین دَرَّ ( برود )
زینت سادات حسینیان برزى - ۰۱ تير ۱۳۹۰ ۱۷:۵۴
سلام آقای چهرزاد

فکر میکنم منظور شما همون ذیقاوه باشه که قبلاً در واژگان آمده.
با تشکر.