» واژگان برز
همه |
آ |
ا |
ب |
پ |
ت |
ث |
ج |
چ |
ح |
خ |
د |
ذ |
ر |
ز |
ژ |
س |
ش |
ص |
ض |
ط |
ظ |
ع |
غ |
ف |
ق |
ک |
گ |
ل |
م |
ن |
و |
ه |
ی |
خوشگوا
۱۷ آبان ۱۳۹۱ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ گ َ ] اصطلاحی دیگر بر نانی که خمیرش ور نیامده باشد . ادامه مطلب
خرج خدا
۲۹ بهمن ۱۳۹۰
[ خَ رْ جِ ] خر خاکی ، جانوری کوچک با دست و پاهای زیاد شبیه لاک پشت که بیشتر در قدیم زیر فرش ها دیده میشد و میگفتند حیوان " خرجی " آورده است و آن را آزار و اذیت نمی کردند . این جانور کوچک ... ادامه مطلب
خصیل
۱۸ امرداد ۱۳۹۰
[ خَ ] جویی را که هنوز سبز است، قبل از آنکه کامل برسد چیده و به عنوان علوفه به دام (گاو و گوسفند) می دهند را خصیل میگویند. علوفه سبز. ادامه مطلب
خونج
۱۵ امرداد ۱۳۹۰
[ خُ نْ جْ ] حشرات موذی و آفات برگ درختان در فصل بهار که بصورت کرم پدید می آیند و بعد از تغذیه برگ درختان در پیله تنیده شده از خود به نوعی پَرپَرجه (پَشه) تبدیل میشود. ادامه مطلب
خرند
۲۲ فروردين ۱۳۹۰
[ خ َ ر َ ] تخت گاه یا فضایی که از دیواری با عرض و ارتفاعی حدوداً یک تا دو متر و یا شاید بیشتر در باغچه خانه های که ساختمانها در آن احداث شده است ، ایجاد می گردیده که غلباً برای جداسازی فضا ها از آن ... ادامه مطلب
ختائی
۰۵ آذر ۱۳۸۹
[ خ َ ] نام آجری با استقامت بالا از خاک رس و پخته شده در کوره به ابعاد 20×20و 40×40 ادامه مطلب
خرقه
۲۷ آبان ۱۳۸۹
[ خ ِ ] همان روی اندازی که مستهلک شده و فقط برای زیر انداز از آن استفاده میشده است. ادامه مطلب
خونه خواه
۲۰ آبان ۱۳۸۹
دوست ، آشنا ، رفیق ( به شخصی که در روستا یا شهری دیگر بر اثر مراودات یا کسب و کار با کسی دوستی برقرار کرده و پایه یک رابطه خانوادگی را بر قرار مینمایند ) در قدیم بسیار معمول بوده است. ادامه مطلب
خیگ
۲۷ مهر ۱۳۸۹
مشک، پوست دباغی شده گوسفند که بصورت سالم و بدون برش طولی تهیه شده ،"برای بدست آوردن دوغ و کره " ماست را درون آن ریخته وبا آویختن به محلی و حرکت جانبی در زمان مشخص نتیجه حاصل می شد . ادامه مطلب
خجاو
۲۷ شهريور ۱۳۸۹
[ خ ُ ] صدای حرف زدن انسان از دور یا هر صدایی که به وضوح شنیده نمی شود. ادامه مطلب
خوش پا
۲۹ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
تعارف کردن، مثلا میگن خوش پا بزن بیاید تو (یعنی مهمون رو دعوت کن توی اتاق) ادامه مطلب