» واژگان برز
همه |
آ |
ا |
ب |
پ |
ت |
ث |
ج |
چ |
ح |
خ |
د |
ذ |
ر |
ز |
ژ |
س |
ش |
ص |
ض |
ط |
ظ |
ع |
غ |
ف |
ق |
ک |
گ |
ل |
م |
ن |
و |
ه |
ی |
قنج قنج
۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۲
[ قَ ق َ ] : پر زدن دل برای موضوعی با انجام کاری ، علاقه شدید به چیزی ، لحظه شماری برای رسیدن به مرادی .
ادامه مطلب
قورقورونجه (ج - چ )
۰۱ شهريور ۱۳۹۱ [ ۲نظر ثبت شده ]
[ ق ُ قُ رُ ج َ ] : همان اصطلاح علمی " نای " ، لوله ی غضروفی شکل که هوا را به ریه انتقال میدهد .
ادامه مطلب
قلماتنگ
۱۹ امرداد ۱۳۹۱
[ ق َ ت َ ] نوعی امبر دست یا گاز انبر مخصوص که در قدیم با این وسیله بدون آمپول و سِر کردن دندون می کشیدن . ادامه مطلب
قلم بار
۱۴ مهر ۱۳۹۰ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ قُ لُ مْ ] کسی که تو یه جوب (یه منطقه ی از باغ ها که با هم آب داده می شوند) تعداد زمینش زیاد باشه، میگن تو فلان جوب فلانی قلم باره.به طور مثال : تو "تادره" اوس علی اکبر قلم بار ... ادامه مطلب
قوچبند
۰۷ دى ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ قُ چْ بَ ] گیر کردن یا بسته شدن جوی آب یا کومه توسط برگ و چوب ، بطوری که بسیار محکم و سخت گردد .
ادامه مطلب
قاطرداران
۰۶ آذر ۱۳۸۹
افراد متمول که در امر جابجای محصول و خرد کردن گندم و جو صاحب تبحر خاصی بودن . ادامه مطلب
قلقلوسی
۲۹ مهر ۱۳۸۹
[ ق َ ق َ ] هنگامی که مغز گردو به صورت کامل بعد از شکستن از پوست جدا می شود. ادامه مطلب
قورونج
۱۶ مهر ۱۳۸۹
جویدن چیزی در دهان با سرو صدا و لذت خاصی . مثلا" جویدن نان دوباره تنور ( تنور خشکه) ادامه مطلب
قارنجه
۱۳ شهريور ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ ر ِ ] نوعی سبزی که در جاهای آفتاب رو و در بین بوته های گندم دیده میشود. ادامه مطلب
قهر
۲۷ امرداد ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
[ قَ ه ِ رْ ] محل ورود آب به باغ میباشد یا همان ( وار ) که عموما" در باغهایی که بستن وار با مشکل مواجه بود از این وسیله ( قهر) استفاده مینمودند . قهر توسط افراد سنگ تراش بروی تخته ... ادامه مطلب
قفیز
۱۵ امرداد ۱۳۸۹ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ق َ ] از آحاد اندازه گیری مساحت که معادل 100 متر مربع می باشد،
البته در مکان هایی از برز معادل 80 متر مربع گرفته می شود ادامه مطلب