» واژگان برز
همه |
آ |
ا |
ب |
پ |
ت |
ث |
ج |
چ |
ح |
خ |
د |
ذ |
ر |
ز |
ژ |
س |
ش |
ص |
ض |
ط |
ظ |
ع |
غ |
ف |
ق |
ک |
گ |
ل |
م |
ن |
و |
ه |
ی |
مشله
۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
[ م َ ل ِ ] جمع شدن تعداد زیادی از حشرات روی چیزی به طوری که ماندگاری آنها باعث تخم گذاری و تولید مثل حشرات گردد . البته این حشرات بیشتر مگس بوده و از نوع " مگس مشله " که به رنگ سبز و آبی هستند ... ادامه مطلب
مایه ترش
۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
[ ت ُ ] مایه خمیر ، خمیری که در اثر فعل و انفعال اولیه ، باکتری را ساخته که در تولید نان سالم، مفید است . ادامه مطلب
مشربه
۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۲
[ م َ ر َ ب َ ] : ظرفی است از جنس مس شبیه پارچ اما لبه دور آن کنگره دار بوده ( مثل مجمعه های مسی ) و در حمام برای ریختن آب از آن استفاده می شود .
ادامه مطلب
مشکی
۲۱ اسفند ۱۳۹۱
(زیر دوشی) شالهای مشکی رنگ که زمان حمل نخل ، عزاداران زیر نخلی روی دوش خود قرار میدهند.
ادامه مطلب
مو - لا
۱۶ بهمن ۱۳۹۱
( یک کلمه بهم چسبیده است ) [ موولا ] سخت ، محکم ، سفت ، چیزی که سختی آن به آسانی میسّر نشود .مثل چوب ونین ( ونو ) که در ضمن بریدن بسیار سخت و مولاست ، مخالف تـُـرد و شکننده .
ادامه مطلب
مسوس
۰۸ بهمن ۱۳۹۱
[ م َ س ُ س ] : نوعی خوراک حیوانات است که شامل کاه و آرد مخصوص می باشد . این خوراک را بیشتر به گاو ها می دادند جهت شیر دهی بیشتر . ابتدا کاه را چندین دفعه با آب جهت از بین بردن خاک آن می شستند و سپس ... ادامه مطلب
مقار
۲۶ آذر ۱۳۹۱
[ م َ ق ّ ] ( غ ؟ ) کوه ، صخره سنگی ، کنایه از جایی که بسیار سخت و محکم باشد .
ادامه مطلب
می لول
۲۳ آبان ۱۳۹۱
[ل ُ ل َ ] لول میزن َ ، شلوغ و کثرت حشرات در محلی خاص ، یا حرکت درهم حیوانات ، مملوو از چیزی پُر .
ادامه مطلب
ماسّیده
۱۴ آبان ۱۳۹۱
[ د َ س ّ ] سفت شده ، منجمد گشته ، چیزی که از حالت روان خارج گشته و به شکل جامد درآمده باشد ولی می توان با روشی آن را به حالت اولیه برگرداند . ادامه مطلب
موخولیا
۰۲ آبان ۱۳۹۱
[ م ُ خُ ] اصطلاحی است بر کسانی که فکر نمیکنند یا تامل بر موضوعی ندارند ، خالی بودن فکر و قوه تفکر ، مغزی معیوب نه ناشی از بیماری ، در کلمه ی اغراق آمیز نداشتن مغز . ادامه مطلب
موسک
۱۴ امرداد ۱۳۹۱
[ م ُ ] همان گیاه " گــَـــــــــــزنه " با برگهای پهن شبیه برگ " بــرّه " ولی کمی کوچکتر و خاردار ، اما خارهای آن قابل رویت نیست که با محض تماس با دست و بدن ، خارش و سوزش پوست ... ادامه مطلب
مس و مس کردن
۲۲ خرداد ۱۳۹۱
[ م ِ س ُ ] کنایه از آرام و آهسته کاری را انجام دادن با تعلُلّی بیش از اندازه ، زیادی آروم کار کردن ، معطل کردن و دیر انجام دادن کاری .
ادامه مطلب
ماچیله
۰۲ خرداد ۱۳۹۱ [ ۱نظر ثبت شده ]
چیله ، به یک دیگر بستن و یا دسته بندی کردن سر شاخه های درخت مُو ( مووین ) ، چوبهای کوچک و نازک . ادامه مطلب
مجری
۲۹ آبان ۱۳۸۹
[ م ِ ] همان گاو صندوق فعلی بوده ولی با ضریب امنیت متفاوت . فقط برای حفظ اسناد و مدارک ( قباله ها و نامه ها ) و یا اشیاء قیمتی ، از آن استفاده می شده و محل آن داخل صندوق یا یخدون یا بالای ... ادامه مطلب
مشگولچه
۱۱ آبان ۱۳۸۹
[م َ چ َ ] کیسه ی چرمی از پوست گوسفندان کوچک جهت حمل ماست و دوغ برای سفر . ادامه مطلب
|