» واژگان برز
همه |
آ |
ا |
ب |
پ |
ت |
ث |
ج |
چ |
ح |
خ |
د |
ذ |
ر |
ز |
ژ |
س |
ش |
ص |
ض |
ط |
ظ |
ع |
غ |
ف |
ق |
ک |
گ |
ل |
م |
ن |
و |
ه |
ی |
کهِه کهِه
۲۰ خرداد ۱۳۹۲
[ ک ُ ه ِ ک ُ ] وقتی صدای سرفه از حالت هُکّو هُکّ در اثر تشدید بیماری روبه بدتر شدن برود، سرفه بسیار ضعیف و با درد و ناراحتی شدید بیمار همراه می شود که در اصطلاح می گویند شخص به کُهِه کُهِه افتاده .
ادامه مطلب
کز کردن
۰۷ اسفند ۱۳۹۱
[ ک ِ ] گوشه ای نشستن با حالت زار ، رنجیده خاطر و زانوی غم به بغل گرفتن .
ادامه مطلب
کزدادن
۰۲ اسفند ۱۳۹۱ [ ۱نظر ثبت شده ]
[ ک ِ ] از بین بردن مو یا پُرز لباس یا هرچیز دیگر با استفاده از آتش ، این اصطلاح بیشتر برای کله پاچه استفاده میشود .
ادامه مطلب
کرت کرت
۲۸ آبان ۱۳۹۱
[ ک ِ ت ُ ک ِ ] ور رفتن به کاری ، مشغول به انجام کاری بطوری که چندین روز طول بکشد و تقریباً ساکت و بدون جارو جنجال باشد . ادامه مطلب
کلی له
۲۰ آبان ۱۳۹۱
[ ک َ ل ل ِ ] شاخه جوانه درخت مو و انگور ، . شاخه های ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ انگور ﺑﺮﯾﺪﻩ ﻣﯽﺷود ﺑﺮﺍﯼ ﺗﮑﺜﯿﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﻣﻮ . ادامه مطلب
کـل کـل
۱۷ آبان ۱۳۹۱
[ ک َ ک َ ] شاخ و شونه کشیدن ، خط و نشون کشیدن ، یگو مگو همراه با اعلان جنگ ، گاهی از این اصطلاح در زمانی که گوسفندانی که تازه شاخ درمیِآرند و دو به دو در حال شاخ جنگی باشند نیز بکار ... ادامه مطلب
کال جوش
۰۷ آبان ۱۳۹۱
غذای که ماده اصلی آن کشک است و برای بهتر کردن ذائقه به آن پیاز داغ ، نعنا داغ ، روغن داغ ، مغز گردو و زرد چوبه اضافه میکنند .برای استفاده ، کشک روی آتش نمی بایست بجوشد ( " کال جوش " = جوش ناقص ، ) و ... ادامه مطلب
کشک آب
۰۲ آبان ۱۳۹۱
[ کَ ] نوعی کال جوش که فاقد پیاز داغ ، نعنا داغ ، روغن داغ ، مغز گردو و زرد چوبه باشد و بیشتر در زمانی استفاده میشود که فرصت اندک باشد ، و یا صرفه جویی در مواد فوق الشاره . ادامه مطلب
کشک و ا
۰۲ آبان ۱۳۹۱
[ ک َ ک َ ] ، ( کــَشکــَ وا ) : بعد از پختن کشک ، مقدار کشکی که در اثر پختن ، سفت نشده و بصورت روان می باشد و قابل قالب گیری نیست ، مورد استفاده نوعی آش میشود که با انواع حبوبات مرسوم و سبزی می پزند ... ادامه مطلب
کولَ
۱۱ مهر ۱۳۹۱
[ ک ُ ل َ ] تجمع چند درخت در یک نقطه که هم زمان و باهم رشد و نمو داشته باشد . جمع تعدادی درخت در یک جا ، بطوری که از دور تصور شود یک درخت است . ادامه مطلب
کادود
۰۸ مهر ۱۳۹۱
[ د ُ ] دود کردن کاه ، آتش زدن کاه یا علف یا حتی چوب به طوری که شعله از آن بلند نشود و فقط دود کند . در قدیم بر سر قبور افرادی که تازه فوت میکردند به مدت سه شب " کادود " انجام می دادند تا ... ادامه مطلب
کلاشه
۲۹ شهريور ۱۳۹۱
[ ک َ ش ِ ] ته دیگ ، غذایی که در ته دیگ یا دیزی گلی سفت شده باشد که برای کندن آن قدری زحمت میبایست کشید . ( اون زمان که تفلون و چدن نبود ) . شاید کلاشه از کــَل باش همان دندان نیش ، که اگر کسی دندان ... ادامه مطلب
کارد اُمدَ
۱۴ شهريور ۱۳۹۱
[ ا ُ م َ د َ ] آماده کُشتن ، آماده ذبه ، وقتی حیوانات اهلی مثل گوسفند ، گاو ، گوساله و ... در اثر مشکل ناگهانی ، مثل گیر کردن چیزی در گلو یا شکستن دست و پا و یا نفخ بیش از حد شکم اذیت می ... ادامه مطلب
کله پرته
۰۱ خرداد ۱۳۹۱
[ ک َ ل ِ پَ ] کــَله پَــتره ، پَرت و پَلا ، یکی از اینجا یکی از اونجا ، ناهماهنگ ، ناموزون ، سخنی که از روی هوشیاری نباشد .
ادامه مطلب
کلگه کفته
۱۳ امرداد ۱۳۹۰
[ کَ ل ِ کَ فْ ] در زمان پخت نان در تنورهایی که آتش آن با هیزم است ، در صورتی که خمیر آماده شده کیفیت نداشته باشد و یا تنور به اندازه مناسب گرم نشده باشد ، خمیر به تنور ایستایی نداشته ( بَن نمی ... ادامه مطلب
کلگه شیره
۱۲ امرداد ۱۳۹۰
[ ک َگ ِ ] غذایی مقوی و سرشار از نیرو که از مخلوط کردن گردو، شیره سیب، انگور ،گـُم (نوعی گلابی) بدست میآید ادامه مطلب
کوچله
۳۰ تير ۱۳۹۰
[ چَ ل ِ ] در دو مورد این کلمه به کار می رود 1. به ته سیب خورده شده یعنی به چوب و هسته باقیمانده می گویند، مثلا میگویند کوچله سیب رو دیگه نخور 2. یه زیگیل رو دست هم گفته می شود، مثلا می گویند ... ادامه مطلب
کنده
۱۴ تير ۱۳۹۰
[ کَ نْ د ِ ]بوم کَن ، غار . تونل های حفر شده در بیابان و صحراهایی که از جنس خاک و یا مخلوطی از خاک و شن باشد ، به طول حدودا 10 تا 20 متر و عرض و ارتفاع حدودا 2 متر . برای نگهداری گوسفندان در ... ادامه مطلب
|