» واژگان برز
همه |
آ |
ا |
ب |
پ |
ت |
ث |
ج |
چ |
ح |
خ |
د |
ذ |
ر |
ز |
ژ |
س |
ش |
ص |
ض |
ط |
ظ |
ع |
غ |
ف |
ق |
ک |
گ |
ل |
م |
ن |
و |
ه |
ی |
گرمپ
۰۵ فروردين ۱۳۹۲
[ گ ُ رُ ] صدای برخورد شیئ یا وزنه ای به زمین که دارای سنگینی زیادی باشد .
ادامه مطلب
گل کاسه شکنه
۰۲ اسفند ۱۳۹۱
گل لاله وحشی یا کوهی ، این گل چهار پر ( گلبرگ ) دارد میان آن سیاه می باشد.(لاله داغدار) و پرچم این گل شبیه گرزاست ، در قدیم می گفتن هرکس به این گل دست بزند و یا آن را بچیند همیشه ظرف های شکستنی به ... ادامه مطلب
گنده خره
۰۵ تير ۱۳۹۱
[ گ َ د َ خ َ ] کسی که اجناس بدرد نخورو غیر قابل مصرف را میخرد البه اجناسی که با فرایند ثانویه در صنعت قابل مصرف باشد .
ادامه مطلب
گرگنه
۰۵ تير ۱۳۹۱
[ گ ِ گ ِ ] د ِج ، کوههای سخت و محکم ، سنگهایی از جنس گرانیت ، ( سنگای خیلی سفت که کنده نمی شه حتی از کوه سفت تره ) .
ادامه مطلب
گلمو گلونجه
۰۲ خرداد ۱۳۹۱
[ گ ُ م ُ گُ ] قاطی کردن ، ترکیب کلامی یا حرکت و رفتاری جهت منحرف کردن افکار دیگران و سوء استفاده از رفتار خود ( مخلوط کردن خاک و آب بصورت ناقص )
ادامه مطلب
گرگر
۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۱
[ گ ُ ر ِّ گُ ] تُند تُند ، پشت سرهم ، همانند لشگر ، این کلمه با کسره حرف " ر " با کلمه " گـــُر گـــُر " که زبانه کشیدن شعله آتش است فرق دارد .
ادامه مطلب
گنده
۱۱ بهمن ۱۳۹۰
[ گ ُ د ِ ] گـِــل بسیار سفت که فاقد آب رونده باشد و ترکیبی از خاک و مقداری جزئی ماسه با کاربردی برای پوشش روی چـَــزّه با ضخامتی حدودا 10 تا 15 سانتیمتر ، که توسط استاد کار با فشار پا آن را وَرز می ... ادامه مطلب
گرد و دولخی
۰۷ تير ۱۳۹۰
[ گ َ دُ دُ لَ ] ( گرد + دولخ ) گرد و خاکی که در اثر حرکت تُند گوسفندان بوجود می آید .کلمه دولاخ هم گاهی استفاده میشود
ادامه مطلب
گیله گوله
۱۷ آبان ۱۳۸۹
[ گَ وُ لَ ] بیان کاستی ها و ضعف های کسی در حضور شخص ثالث ، (شکایت بردن پیش کسی که باعث کدورت یا رفع کدورت میگردد ) ادامه مطلب
گشود
۱۷ آبان ۱۳۸۹
[ گُ ] نام گیاهی که فاقد ریشه است و به دور درخت یا گیاهان دیگر می پیچد و باعث خشک شدن آن می شود . آب و مواد غذایی را از ساقه طعمه مورد نظر دریافت میکند .
ادامه مطلب
گاباش باش گاباش نباش
۲۴ مهر ۱۳۸۹
[ ش َ ن َ] گاهی شاید باشد گاهی شاید نباشد . این اصطلاح با مخفف کردن کلمه گاهی ( گا )+ شاید + باشد ، می آید . ادامه مطلب
گدار
۱۳ شهريور ۱۳۸۹ [ ۳نظر ثبت شده ]
[ گ ُ ] به معنای گردنه در اغلب روستا ها استفاده می شود مثلاً گدار لاپلنگ در مسیر سر زیارت. ادامه مطلب
گنده فوت
۰۹ شهريور ۱۳۸۹ [ ۲نظر ثبت شده ]
[ گ َ ] گیاهی که در صحرا یا کوچه باغ ها می روید که از آن به جای جارو برای حیاط و کوچه ها استفاده می کردند. ادامه مطلب
گنه گنه
۰۱ شهريور ۱۳۸۹
[ گ ِ ن ِ ] کم کم ، بمقدار ناچیز ، بیش از اندازه صرفه جویی کردن ، در مواردی نیز به افراد کنس ( ک ِ ) یا خسیس گفته می شود. ادامه مطلب
|